سه‌شنبه ۲۷ شهریور ۱۴۰۳ - ۱۱:۴۰
کد خبر: 376993

جدا شدن از محل زندگی و خانه و کاشانه برای هر انسانی می‌تواند چالش‌برانگیز باشد. رفتن به مدرسه هم برای بچه‌هایی که تا دیروز در محیط امن و گرم خانواده به‌سر می‌بردند و حالا مجبورند چند ساعتی را از این محیط فاصله گرفته و در جایی ناشناخته با حضور افراد دیگر سپری کنند، می‌تواند سخت باشد.

بررسی دلایل هراس کودکان از رفتن به مدرسه

به گزارش سلامت نیوز به نقل از روزنامه جام جم، کودکان زیادی به‌خصوص در سال اول ابتدایی، روزها یا حتی هفته‌های ابتدایی مدرسه را با چشمانی گریان و نگاهی نگران سپری می‌کنند. ترس از مدرسه یکی از شایع‌ترین اختلال‌های مرتبط با درس و تحصیل در کودکان و نوجوانان است و در هر سنی امکان بروز دارد.طبیعی است که کودکان خردسال گاهی‌اوقات هنگام جدایی ازوالدین خوددچار اضطراب شوند و این وضعیت گریه،چسبیدن یا امتناع آنان ازجدایی را به دنبال داشته باشد.

البته آمارها نشان می‌دهد۸۴.۲درصد دانش‌آموزان درجشن آغازسال تحصیلی احساس شادی، خوشحالی و رضایت می‌کنند. بااین‌حال جدا شدن از محل زندگی و خانه و کاشانه برای هر انسانی می‌تواند چالش‌برانگیز باشد. رفتن به مدرسه هم برای بچه‌هایی که تا دیروز در محیط امن و گرم خانواده به‌سر می‌بردند و حالا مجبورند چند ساعتی را از این محیط فاصله گرفته و در جایی ناشناخته با حضور افراد دیگر سپری کنند، می‌تواند سخت باشد. ترس از جدایی در هشت‌ماهگی، ۱۲ماهگی و بین ۱۸ماهگی تا سه‌سالگی رایج است. از طرفی این ترس برای کودکان در اولین روزهای ورود به مهدکودک یا پیش‌دبستانی هم امری شایع و طبیعی است. بااین‌حال این اضطراب به ‌مرور زمان و با بزرگ‌شدن کودک و کسب اعتمادبه‌نفس از بین می‌رود. این موضوع درحالی‌است که برخی کودکان نسبت به جدایی از والدین پس از ورود به مدرسه نیز واکنش‌های بسیار شدیدی از خود نشان می‌دهند. درواقع مدرسه نماینده دنیای خارج است و با واقعیتی که کودک در خانه تجربه کرده، تفاوت دارد. کودکان مدرسه‌هراس نمی‌توانند مواجهه با این واقعیت را تحمل کنند.



اضطراب جدایی در مدرسه‌گریزها

معمولا مدرسه‌هراسی در کودکانی که امنیت پایین و وابستگی بالایی دارند، مشاهده می‌شود. پدر و مادر در پدیدآمدن این ترس نقش دارند. ترس و اضطراب کودکان پیش از هر چیز به‌خاطر جدایی از پدر و مادر به‌وجود می‌آید. پدر و مادری که کودکان را بیش از اندازه به خود وابسته می‌کنند زمینه‌ را برای پدیدآمدن اختلال اضطراب جدایی در کودکان فراهم می‌آورند. این نوع از اضطراب، هنگام دور شدن از پدر و مادر در کودکان نمایان می‌شود. دکتر امین رفیعی‌پور، پزشک و متخصص روان‌شناسی سلامت در این خصوص به جام‌جم می‌گوید: «یکی از مشکلات کودکان در مدرسه‌هراسی، دلبستگی ناایمنی است که در خانواده به‌وجود می‌آید. کودک در خانواده‌ای رشد می‌کند که دلبستگی‌اش ناایمن است. به‌همین‌سبب دچار اضطراب، مخصوصا اضطراب جدایی می‌شود. همزمان با ورود به مدرسه هم حس می‌کند که خانواده‌اش را از دست می‌دهد. به همین دلیل نسبت به مدرسه حساس و از آن گریزان می‌شود.» البته امتناع از رفتن به مدرسه در میان دختران و پسران ‌دانش‌آموز به یک اندازه رایج است. اما معمولا کلاس‌اولی‌ها بیشتر با این مشکل روبه‌رو می‌شوند.



چه کودکانی مدرسه‌هراس هستند؟

ترس از مدرسه می‌تواند از بخش خاصی از مدرسه، عملکرد تحصیلی، محیط مدرسه یا براثر تجربه اتفاق‌های ناخوشایند، همچون آزاردیدن از دوستان در مدرسه یا مشکلاتی در مسیر خانه تا مدرسه ناشی شود. بااین‌حال کودکانی که تجربه بیرون‌ماندن از خانه را ندارند، کودکانی با اعتمادبه‌نفس پایین و منزوی بیش از سایر کودکان در معرض مدرسه‌هراسی قرار دارند.رفیعی‌پور نیز بر این باور است کودکانی بیشتر دچار این عارضه می‌شوند که خانواده نتوانسته اضطراب جدایی آنان را از بین ببرد و والدین به‌جای این‌که از سنین پایین، کودک را از خود جدا کنند، برعکس آنان را به خود کاملا وابسته می‌کنند. وی همچنین می‌افزاید: «کودکان درگیر این اختلال دائم فکر می‌کنند هنگام جدایی از پدر و مادر، دیگر نتوانند خانواده خود را ببینند یا آنها را از دست بدهند. این اضطراب همراه کودک‌های این‌چنینی است و زمانی هم که وارد مدرسه می‌شوند، همه فکر می‌کنند که از مدرسه می‌هراسند درصورتی‌که این موضوع، اضطراب جدایی است که با مدرسه‌هراسی اشتباه گرفته می‌شود.»



مدرسه‌هراسی؛ زمینه‌ساز هراس اجتماعی

مدرسه‌هراسی می‌تواند به اختلالات یادگیری برای دانش‌آموزان و مشکلات و آسیب‌های جدی برای خانواده‌ها، مدرسه و جامعه بینجامد. از سوی دیگر، محققان دریافته‌اند که کودکان مبتلا به این اختلال بسیار در معرض خطر ابتلا به هراس اجتماعی قرار دارند که در آن وضعیت‌های اجتماعی همچون معاشرت با غریبه‌ها و قرارگرفتن در موقعیت‌هایی که انسان را دستپاچه می‌کنند نیز اضطراب‌زا می‌شوند. با همه اینها، دکتر رفیعی‌پور نیز بر این باور است که حضور یک روان‌شناس و مشاور در کنار خانواده‌ها امری تاثیرگذار است. اوتوضیح می‌دهد: «همان‌طور که در مواقعی برای خانواده‌ها اتفاقی رخ می‌دهد که به پزشک مراجعه می‌کنند، کاش به این نتیجه برسند که باید در کنار هر خانواده یک روان‌شناس حضور داشته باشد. زمانی که یک روان‌شناس در خانواده حضور پیدا کند، پدر و مادرها علاوه بر یادگیری سبک‌های فرزندپروری، نحوه صحیح ارتباط با خانواده و آماده‌کردن فرزندان‌شان برای رفتن به مدرسه را می‌آموزند. سبک‌های فرزندپروری یکی از مهم‌ترین عواملی است که والدین باید به آن توجه ویژه‌ای کنند.» به‌هرحال کودکان سرمایه‌های گرانبهای هر کشوری هستند که توجه به سلامت روح و جسم‌شان بیش از هر چیز دیگری دارای اهمیت است چراکه این سلامت تضمین‌کننده توسعه پایدار اجتماعی و اقتصادی کشور خواهد بود.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha